دارم به انتها فکر می کنم
به انتهای این خیابان
که نفس می خواهد
و قرص انرژی زا
دارم نفس نفس
میزنم.
دارم به انتها فکر می کنم
به رنگ چشمانت
که نمی فهمم اش
و نه دیوانه ات شده ام
نه شیدا
به انتهای این
آسفالت سیاه
که تنها همسفرم است
و نه دیوانه اش شده ام
نه شیدا
دارم به انتها فکر می کنم
به قلب ات
که هی از آن
عکس می گیرند
و نمی دانند
که عکس ها هم
دروغ می گویند
و نمی دانند
که عکس ها نمی توانند این همه زیبایی را ....
دارم به انتها فکر می کنم
به قلب ات
که هی از آن
عکس می گیرند
و من حسودی ام می شود
که چرا نمی توانم
یکی از این عکس ها را ....
و یا خود ....
دارم به انتها فکر می کنم
به انتهای این آسفالت
که وسوسه ی
تا انتها رفتنش
پاهایم را ....
و نمی داند
که من عادت دارم
به تا انتها رفتن
دارم به انتها فکر می کنم
در ابتدای
این راه بی انتها
به قلب ات .
اسماعیل قنواتی