سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمل کننده به دانش مانند رهرو در راه روشن است . [امام علی علیه السلام]
پنجره آبی
دیوانگی
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:20 عصر
  •  

    یک دیوانه چقدر می تواند

    دیوانه باشد

    که بخواهد عاقل باشد

    یک چقدر می تواند

    دیوانه باشد

    که به دو برسد

    دو چقدر ؟!

    چقدر احمقم

    خودم نمی دانستم

    که کی از دستت دادم

    یا از کدام دستم

    دست کم فردا را یادم هست

    ولی تا ریخ تولدم را فراموش کرده ام


    من احمقم

    وگر نه چرا میدوم

    همین یک دلیل کافی ست

    که ثابت کنم

    برای پیدا شدن

    باید گم شوی


    من احمقم

    خودم هم می دانم

    و گر نه چرا تاریخ مرگم را

    می دانم

    شما مرا با آدم ها

    اشتباه گرفته اید

    لال که می شوم

    زبانم ثابت نیست

    قلبم نمی تپد

    باید به حرکت عقربه های ساعت

    خیره شوم

    ها ؟


    قلبم نمی تپد

    لبخند می زنم

    تاریخ مرگم را به یاد می آورم

    من ؟!

    خودم هم می دانم.

     

                         اسماعیل قنواتی


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    من
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:19 عصر
  •  

    من رهگذر نیستم

    بگو تمام راه ها بیایند

    که من از کدامشان تا بحال گذشته ام

    بگو تمام رهگذرها بیایند

    که من به کدامشان می چسبم

    بگو تمام لبخندها بیایند

    و بپرس کدامشان تا بحال

    بر لبان خشکیده من نشسته اند

    بگو تمام اشک ها بیایند

    و بپرس کدامشان تا بحال

    گونه های مرا نبوسیده اند


    من از تراکم انسان ها

    بر کره ای خاکی

    وحشتم می گیرد

    من عاشق خیابان های خالی ام

    من عاشق خیابان های خاکی ام

    ولی افسوس که نه خالی ام

    نه خاکی


    بگو تمام خیابان ها  بیایند

    وبپرس من در کدامشان

    تا بحال گم نشده ام

     

    اسماعیل قنواتی                      

                              


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    امروز گذشت
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:17 عصر
  • ما دیوانه ایم , مست یم
    یا , پست یم
    امروز گذشت
    امروز دیگر
    نه رنگ نگاهت را دارم
    نه شوق صدایت

    امروز گذشت در یک لحظه
    مثل لحظه ای که تو
    از من گذشتی
    و فردا هم

    ما دیوانه ایم , مست یم
    یا , پست یم
    من بار دارم از تو
    ولی جنین خود را
    در جوی کنار خیابان دفن می کنم
    و از روز تولدت
    می دانستم
    که یک روز در زیر باران
    دست هایم را رها خواهی کرد

    امروز گذشت
    وقتی در کنار درختان
    لب خند می زدم
    زیر پایت , خش خش می کردم
    وبه دنبال لانه ای می گشتم
    تا دست هایت را در آن مخفی کنم

    امروز گذشت و امروز ها هم
    ما دیوانه ایم , مست یم
    یا , پست یم .

                                       اسماعیل قنواتی


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    این روزها
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:17 عصر

  • مرد به چشم هایش
    نگاه می کند
    می خواهد چشم هایش را
    در کیف
    و دست هایش را
    در جیب بگذارد
    ولی به جیب هایش
    اطمینان ندارد

    زن نگاه می کند
    می خواهد رمز
    نگاهش رابدزدد

    زن
    صادقانه نگاه می کند
    ولی نمی بیند
    ولی نمی داند
    که مرد مرده

    مجنون را زندانی می کنند
    پرنده ها را محاکمه
    نزدیک کریسمس است
    جیب بابانوئل خالی ست

                                             اسماعیل قنواتی


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    زندگی
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:15 عصر
  • روشن می شوم

    از کمترین ارزش ها

    شروع می کنم

    از جذر

    وحالا می خواهم

    به مجذور خود برسم

    به نفس هایت

    گرمای این قفس

    به سخت شدن زندگی

    با قانون های پر هدف

    یا بی هدف

    از کمترین ارزش ها

    شروع می کنم

    و زندگی را

    در جمع  تن هامان

    خلاصه

    و حالا خاموشش می کنم.

     

                     

                                                          اسماعیل قنواتی


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 5114
    بازدید امروز : 0
    بازدید دیروز : 0
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    شعر[9] .
    ............. بایگانی.............
    ادبیات

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    پنجره آبی
    اسماعیل قنواتی

    .......... لوگوی خودم ........
    پنجره آبی
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........