سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بسیار یاد خداوند ـ عزّوجلّ ـ کند، خداوند، دوستش خواهد داشت، و هرکه بسیار یاد خدا کند، برایش دو برائت نامه نوشته خواهد شد : برائتی از دوزخ و برائتی از نفاق . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
پنجره آبی
به انتها
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:15 عصر
  • دارم به انتها فکر می کنم

    به انتهای این خیابان

    که نفس می خواهد

    و قرص انرژی زا

    دارم نفس نفس

    میزنم.

     

    دارم به انتها فکر می کنم

    به رنگ چشمانت

    که نمی فهمم اش

    و نه دیوانه ات شده ام

    نه شیدا

    به انتهای این

     آسفالت سیاه

    که تنها همسفرم است

    و نه دیوانه اش شده ام

    نه شیدا

     

    دارم به انتها فکر می کنم

    به قلب ات

    که هی از آن

    عکس می گیرند

    و نمی دانند

    که عکس ها هم

    دروغ می گویند

    و نمی دانند

    که عکس ها نمی توانند این همه زیبایی را ....

    دارم به انتها فکر می کنم

    به قلب ات

    که هی از آن

    عکس می گیرند

    و من حسودی ام می شود

    که چرا  نمی توانم

    یکی از این عکس ها را ....

    و یا خود ....

     

    دارم به انتها فکر می کنم

    به انتهای این آسفالت

    که وسوسه ی                         

    تا انتها رفتنش

    پاهایم را ....

    و نمی داند

    که من عادت دارم

    به تا انتها رفتن

     

    دارم به انتها فکر می کنم       

    در ابتدای

    این راه بی انتها

    به قلب ات .

                                  اسماعیل قنواتی

     Untitled-1.jpg 


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    من زیر بارانم
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:14 عصر
  • چترت را به من غرض نمی دهی؟

    با شما هستم

    خودت

    که کنار پنجره

    لم داده ای

    و داده ای گوش ات را به من

    زیر چشمی هم نگاهم می کنی           گه گاه

    بعد می کنی حاشا                  که نیستی اینجا

    گوش کن

    این سطرها بوی باران ندارند؟  صدایش چه

    آیا خیس شده ای هرگز؟  گم   غرق

    نه تر    پر

    من زیر بارانم

    و کسی هم چترش را

    نمی دهد به من      که من

    چترم را داده ام به کسی

    که انگار به آن نیازی ندارد

    که من دارم

    کنج دیوار گذاشته اش

    من بارانی ام

    خوب گوش کن

    این سطرها بوی باران ندارند؟      صدایش چه

                                                 اسماعیل قنواتی


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    دیشب
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:14 عصر
  •  

    دیشب در آغوشم

    آرام گرفته بودی

     

    دیشب روی قلبم

    چسباندمت       چسباندم

    لبهایم را به گونه های مرمریت

    و تو نه قلبم را

    دیدی

    و نه گرمی گونه هایت

    را حس کردی.

    دیشب ...


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لعنتی زنگ نمی زند
  • نویسنده : اسماعیل قنواتی:: 85/8/8:: 5:13 عصر
  •  

    آهنم اگر بود

    تا حالا زنگ خورده بود

    لعنتی زنگ نمی خورد

    خیس هم که شده است

    زیر بارانم

    لعنتی زنگ نمی زند

    انگار ضد زنگ

    خورده است

    با دو دست رنگ

    که شده است دو رنگ

    لعنتی زنگ نمی زند

    آهنم اگر بود

                             اسماعیل قنواتی


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 5119
    بازدید امروز : 3
    بازدید دیروز : 1
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    شعر[9] .
    ............. بایگانی.............
    ادبیات

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    پنجره آبی
    اسماعیل قنواتی

    .......... لوگوی خودم ........
    پنجره آبی
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........